پُز عالی با جیب خالی!
🔔 پیروزی انقلاب و نیز فتوحات رزمندگان در دفاع مقدس، شاهد روشنی است بر این ادعا که تحصیل موفقیّت، بدون تکیه بر منابع قدرت و ثروت امری ممکن و دستیافتنی است. پیروزی، امتنان و موهبتی است الهی به مؤمنانی که با تلاش مجاهدانه و مخلصانه ظرفیت دریافت نصرت الهی را در وجود خود به فعلیت رسانده باشند: "إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا". غافر/51
✅ بر خلافِ تصورِ رایج، "کار، پول می آورد"؛ نه آنکه پول و بودجه، کار بیافریند. فعالانِ فرهنگی باید حرکت کنند تا برکات و اعتبارات خودش بیاید. با کمترین هزینهها میتوان عمیقترین تأثیرات معنوی را در جامعه گذاشت. فرهنگسازی دینی، بیش از بودجه و اعتبار، نیازمند تلاش مجاهدانه بر مبنای برنامهریزی اصولی است. اگر مبنا این باشد، نباید نوسان اعتبارات و امکانات، روند فعالیتهای دینی را کُند یا متوقف سازد.
❗️ آفت "بودجهمحوری"، موجب میشود بجای تکیه بر پتانسل ایمانی و روحیهی جهادی، طرحها و برنامهها بر محور ظرفیت اعتبارات مصوّب شود. کارمندان و کارگران چنین نظامی، حقوقبگیرانیاند که بر مبنای "عقل معاش" گام برمیدارند و تنها همّشان اجرای برنامههای دیکته شده و نیز ارائهی گزارشکارهای مبالغهآمیز به مافوق است. اعضای چنین سیستمی برای فعالیت دینی ابتدا برآورد بودجه میکنند و سپس طبق پتانسیل بودجهی موجود، به فعالیت دینی میپردازند.
✅ اما نظام "تکلیفمحور" تنها در برابر خدا پاسخگو است و بدون چشمداشت به مطامع مادی یا حفظ کرسی در اندیشهی ادای تکلیف است. چرا که همواره خود را بدهکار دین خدا میبیند. چنین نظامی وقتی عزم انجام کاری را میکند تا پای جان رزم میکند؛ گرچه صفر الیدین باشد و آهی در بساطش نباشد.
➕ حیات مجموعههای فرهنگیِ "تکلیف محور"، وابسته به پشتیبانیهای رسمی و غیر رسمی نیست. بنابراین ادعای پُزِ ترویج فرهنگ دینی با جیب خالی چندان گزاف نیست. پیامبران الهی برای پیشبرد دین خدا به کمترین هزینهها اکتفا میکردند.
❓کدام پیامبر برای تبلیغ دین، همایشها و برنامههای میلیونی تدارک دیده است؟! برنامههای پرهزینه، مردم را بیشتر مجذوب تجملات میکنند تا دین خدا. به عنوان مثال، چه ضرورتی دارد برای اجرای برنامههای فرهنگی لزوما از چهرههای پر هزینهی کشوری استفاده شود؟ گاهی هزینهی ایاب و ذهاب، اسکان، تشریفات، پاکت و هدیهی این چهرهها به چند میلیون میرسد!!
❌ گاهی توجه به هزینههای کمّی و جانبی برنامههای فرهنگی از قبیل پذیرائی، دسته گل، تیزر، فضاسازی، ایاب و ذهاب، تشریفات مرسوم، دعوتنامه، کلیپ، تجملات، طراحی صحنه و... از هزینههای کیفی و اصلی برنامه بیشتر است. مجریان چنین برنامههائی پدری را میمانند که بدون توجه به نیازهای تربیتی، خدمت را منحصرا به تأمین خوراک و پوشاک فرزندان میداند. فرزندان چنین ناپدریای در پایان، فقط طعم کیک و ساندیس را به یاد خواهند داشت!
❗️تبلیغ فرهنگ دینی به این شیوهی غلط، متأثر از اصول تبلیغاتی مادیگرایانه است. همان شعار غلطی که تبلیغات را سرمایه میداند و نه هزینه. چنین نگاهی هزینههای سرسامآور را نه تنها تجملات و اسراف و تبذیر نمیداند، بلکه ضامن پیشرفت و ترقی میپندارد.
❓اما آیا با روش مرسوم مادی میتوان به بسط معنویت پرداخت؟ آیا دین و معنویت ما را توصیه به تبذیر و تشریفات میکند؟ آیا صرف شعائر الله بودن مُحَرّم، حج، راهپیمائی، زیارت و... میتواند توجیه موجهی باشد برای تجویز تشریفات و تجملات؟ آیا تمرکز فکرها روی مسائل حاشیهای و فرعیِ اینچنینی ما را از اصل موضوع که همانا تبلیغ دین باشد، غافل نمیکند؟
👌 مخْلَص کلام اینکه ما بیش از مشکل بودجه، دچار بحران هدف شدهایم. اگر نگاه تکلیفْ محوری و روحیهی جهادی در جامعه نهادینه شود، هیچ کار نشدنیای برای حزب الله وجود نخواهد داشت. در زمانِ طاغوت، انقلابی ها هیچ تریبون و بودجه ای نداشتند، اما مجاهدانه انقلاب را به ثمر نشاندند.
✍️ پ.ن: برگزاریِ با کیفیت مراسمات هیئت و دعا، یادوارههای شهدا، همایشها، اردوها، محافل قرآنی، بنای مساجد و اماکن متبرکه، سفرهای زیارتی و... با هزینههائی کمتر از این هم شدنی است.