بسم الله الرّحمن الرّحیم
✅ سوال از شما و جواب از ما...
📣 لطفا سوالتان را در بخشِ "نظرات" نوشته و منتظر پاسخ باشید
📌 لینک پرسمان: sadrismm.blog.ir/page/Porseman
بسم الله الرّحمن الرّحیم
✅ سوال از شما و جواب از ما...
📣 لطفا سوالتان را در بخشِ "نظرات" نوشته و منتظر پاسخ باشید
📌 لینک پرسمان: sadrismm.blog.ir/page/Porseman
خب دلیل علمی رو باید از دانشمندان پرسید نه از کارشناسان دینی :) ضمن اینکه دلیلِ علمی بسیاری از دستوراتِ فقهی دین اسلام بر ما پوشیده است. مثلا علتِ متفاوت بودن تعداد رکعات نماز یا چرا فرو بردن سر در آب روزه را باطل میکند و... . توجه داشته باشیم که احکام شرعی در حیطه "تعبدات" است و نه "تعقلات". به عبارت ساده تر خدا توی احکام از ما اطاعتِ محضِ بی چون و چرا میخواد.
چند شوهری یکی از رسوم عربِ جاهلی هست که امروز تنها در برخی نقاط دور افتاده هندوستان و نپال اونم خیلی کم رواج داره. شاید چون مخالف طبیعتِ زن و مرد هست و حتی توی نت مواردی رو داشتم میدیدم که زن، به اجبار داره با چهار شوهر زندگی میکنه. مخالفِ طبعِ انسان بودن این کار میتونه دلیلِ خوبی باشه برای زشتیِ این عمل. از نظر روان شناسی زنان به طور طبیعی "تک شوهرگرا" هستند و فطرتا از تنوع همسر گریزانند. زن پناه گاه و تکیه گاه میخواد. دوست داره زیر چتر حمایت عاطفی و عملی یک مَرد باشه و تنوع گرائی از دیدگاهِ روانشاسان در مورد زن، یک بیماری محسوب میشه. ولی مردان ذاتا تنوع گرا و "چند زنگرا" هستند. احکام اسلام هم متناسب با نیازهای واقعی و ویژگیها و خصلتهای ذاتی انسانها وضع شده.
نکته بعدی اینکه توی چند شوهری، انساب باهم قاطی میشن و معلوم نمیشه این فرزند مالِ کدوم شوهر هست. این اتفاق توی شوروی سابق افتاد و منجر به فروپاشی کومونیسم جنسی شد. نکین امروز با آزمایش DNA میشه شناخت چون طبق گفته خودشون جواب آزمایشات DNA امکان تداخل تشابه حدود یک در 40 میلیون توش وجود داره. از بین رفتن عواطف خانوادگی و عدم تمایل به تکثیر نسل و زاد و ولد از تبعاتِ چند شوهری هست که توی نمونه های عینی شم در هندوستان دیده میشه. به حسب طبع هر کس فرزند خودشو دوست داره و براش سرمایه گذاری میکنه. اما در قبال کسی که انتسابش بهش مشکوکه هیچ تعهد و تمایلی نداره.
پاسخ:
و علیکم السلام
یک نکته در موردِ روش بحث؛ تویِ بحث ها هر کس که "نظر" یا "ایده"ای رو مطرح میکنه باید برای ادعاش "دلیل" و "مدرک" بیاره. اصل بر این است که لیوان، لیوان است و بشقاب هم بشقاب! انسان، انسان است و میون هم میمون؛ کسانی که خلاف این اصل رو ادعا میکنن باید ما رو قانع کنن. پس یک مسلمان توی بحث ها گاردِ تهاجم باید بگیره نه تدافع. کاملا حق بجانبانه به طرفداران فرگشت [=تکاملِ داروینی] بگیم: "تا قبل از ارائه یک مدلِ آزمایشگاهی از تبدیل انسان به میمون، ادعای شما رویِ هواست و فرضیه ای است بدونِ استدلاله و ارزش علمی نداره".
تازه صرفِ مشابهتِ ساختار بدنِ انسان به میمون نمی تونه دلیل محکمی باشه برای هم نسل بودنِ انسان و میمون. این ادعا رو برام اثبات کنید: "شباهتِ ظاهری علامتِ هم نسلی هست". مگه هر کی که ریش داره بابای شماست؟!! تا قبل از تبدیلِ میمون به انسان در محیطِ آزمایشگاه، اصل بر اینه که انسان، انسانه و میمون هم میمون. پس قرآن بر مقتضای اصل حرف زده و نیازی نیس استدلال بیاره. اما داروین چون بر خلافِ اصل حرف زده باید استدلال بیاره. با دو تا فسیل و رسم چند تا تصویر که مثلا اینا آرواره شون شبیهِ میمون هست که نمیشه حرفِ علمی زد! مگه شباهتِ ساختاری، دلیلِ بر هم نسلی هست؟
یا بحثِ جهشِ ژنتیکی رو پیش می کشن؛ اما آیا تا بحال تونستن توی یه محیطِ آزمایشگاهی یه میمون رو تبدیل به انسان کنن؟! لطفا در یک سیستم آزمایشگاهی، بیاید و یک تک سلولی رو تبدیل کنید به انسان، تا ما باور کنیم حقانیت فرگشت رو. چرا منِ جوان باید کورکورانه یافته هایِ داروین گراها رو تقلید کنم بدونِ این که متنِ استدلالشون رو شنیده باشم؟ چطوره که "قال داروین" رو چشم و گوش بسته و کورکورانه می پذیرن؟ اما "قال القرآن" رو نه؟
یه سوال دیگه: شواهد ژنتیکی نشون میده که وقوعِ یک جهش و تثبیت آن در رده
نخستین ها، نیازمند 6 میلیون سال است. طبقِ پژوهش مجله ژنتیک، وقوع دو جهش و تثبیتِ
آن نیازمند 100 میلیون سال است. به عددهای بالا دقت کنید؛ بعدش اینم ضمیمه کنید که
طبقِ سناریویِ فرگشت، تنها 6 میلیون سال برای شکلگیریِ انسان زمان گرفته شده!! این
تناقض رو چطور حل میکنن؟!!
گذشته از همه اینا گیرم که حرفِ بی سندِ داروین واقعیت داره و مبدا تشکیل
انسان، یک تک سلولی بوده و طیِ میلیون ها سال این ترقی پیدا کرده و شده انسان!! اصلا
گیرم این حرف درست باشه اما سوال من اینه که آیا انتقالِ تک سلولی به مرحله دو سلولی
و بعد مراحل بعدی نیاز به یک منتقل کننده نداره؟ آیا جهش، جهاننده نمی خواد؟ این منتقل
کننده کیه؟! خود بخود که نمیتونه منتقل بشه. نمیشه گفت طبیعت به تنهائی انسان رو درست
کرده. اگه طبیعتِ بی شعور میتونه یک موجود پیچیده بنام انسان درست کنه باید بگم من
خیلی بی شعورم که اندازه طبیعت فهم و شعور نداشته باشم و نتونم یه آدم بعنوان کاردستی
درست کنم!! چطور ممکنه یه طبیعتِ بی عقل بتونه یه انسان پیچیده بسازه اما انسان با
عقل حتی یه بالِ مگس هم نتونه بسازه به تعبیرِ قرآن؟! پس حتی خروجیِ فرضیه داروین و
بعد فرگشت نیز "خداناباوری" نیست.
تکامل به شکلی که داروین میگه و امروز به فرگشت مشهور هست، گذشته از اینکه
مبنای شرعی نداره، از لحاظ علمی هم هنوز یک "فرضیه" است و نه "نظریه".
معنیِ فرضیه رو میدونید چیه؟ یعنی استدلالِ صد درصدی بر آن اقامه نکرده اند داروین
گراها. گرایشِ به فرگشت، منشأ روانی داره و نه عقلی. یعنی چون فرگشت، انسان رو در حدِ
یک حیوان تنزل میده و میگه شما یه حیوان هستید و می تونید هر لذت و شهوتی که دلتون
میخواد رو داشته باشین، واسه همینه که دوسش دارن. اما دین خب دست و پاشونو می بنده.
حق دارن طفلیا، فرگشت و ترجیح بدن به دین.حتی اگه کسی قرآن رو هم قبول نداره و مقلدِ دانشمندان هست، خوبه که بدونه
300 دانشمند برجسته بیولوژی مخالف داروینیسم هستن در جامعه علمیِ کشورهای غربی! و
اصلا یک سوال دیگه: میلیون ها میمون الآن تویِ دنیا وجود داره. میلیون ها انسان هم
توی دنیا الآن وجود داره. خب نمونه هایِ میانیِ حدِ فاصلِ میمون تا انسان، چرا
تویِ دنیا وجود نداره الآن؟ اگه فرگشت یک تکاملِ تدریجی هست، برای چی الآن نمونه
هایِ میانیِ میمون و انسان وجود ندارن؟ یعنی یهوئی میمون تکامل پیدا کرده به
انسان؟ پی نفرمائید "فرضیه"ی تکامل امکانِ ردش وجود نداره.
3. فرضیه پیدایش جهان: هیچ دانشمندی مهبانگ (بیگ بنگ ـ
انفجارِ بزرگ) را با چشمانِ خود ندیده است و برخلاف هیاهوهای رسانهایِ ضدِ خدا، چهره
های علمیِ دنیا از بیگ بنگ با عنوانِ یک فرضیه و احتمال یاد میکنند، نه یک اتفاقِ قطعیِ
ثابت شده! حال که چنین است چرا یک دانشجویِ حقیقت طلب، عقایدش را رویِ فرضیه های احتمالی
نظیرِ بیگ بنگ، فرگشت، حبابی، ریسمان و... میچیند؟ توصیه همیشگیِ ما این است که متنِ
استدلال دانشمندان خداناباور را بررسی کنیم و صرفا به نقلِ قولِ منفعلانه ی ادعاهای
آنان اکتفا نکنیم.
حتی اگر بیگ بنگ، قطعی بود چه منافاتی داشت با وجودِ خدا؟ بالاخره هر انفجار، یک عامل و فاعلی دارد. چه کسی انفجارِ اولیه را ایجاد کرده؟ داعش؟!! ضمن اینکه انفجار، مُخرب است و نه سازنده! چگونه و طیّ کدام فرایند، از کارخانه ی منفجر شده بیگ بنگ، این همه موجودات متنوع با این نظم و دقت بوجود آمده؟ مگر میشود چند تکه چوب را روی هم بگذاریم و بعد با یک انفجار و به زبان آوردنِ وردِ اجی مجی لا ترجی، یک مُبلِ زیبا بسازیم؟ وقتی موبایل، خانه، ماشین و شهرِ ما سازنده دارد، پس تمامِ سازه ها، دارای یک سازنده و خالق هستند. اساسا هر چه موجود، پیشرفته تر باشد نیازش به خالق، بیشتر است.
استیون هاوکینگ که به لقبِ انیشتین معاصر مشهور است در کتابِ "طرح شکوهمند" تصریح کرده است که: "اعتقاد به وجود خالقی برای عالم با دیدگاههای علمی در باب نحوه پیدایش جهان سازگار است". این آخرین نظرِ هاوکینگ قبل از مرگ بود که بمعنای عدول از نظریات قبلی اش بود؛ مع الاسف اعتراف هاوکینگ به وجود خدا از جانبِ خداناباوران، سانسور می شود! بنتامدل، ناشر آمریکایی این کتاب، اعلام کرده که "طرح شکوهمند" حاصل 40 سال پژوهشهای شخصی هاوکینگ و مجموعهای از مشاهدات نجومی شگفتآور و همچنین پیشرفتهای نظری است.
4. تولد حضرت عیسی: اولا برای تولد انسان حتما نیاز به
قرابت مرد به زن نمی باشد بلکه به هر طریقی نطفه مرد به رحم زن در شرایط مساعد منتقل
گردد این باروری اتفاق می افتد. ثانیا حتی بدون نیاز به وجود یک زن نیز می توان با
قرار دادن نطفه بارور شده در بیرون و منتقل نمودن آن به بدن یک مرد نیز می توان یک
انسان را پرورش داده و متولد نمود. ثالثا: با توجه به رشد علم در زمینه علم ژنتیک و
سلولهای بنیادین بر خلاف قواعد طبیعی و صرفا با اتکا بر همان قوانین موجود در طبیعت
می توان بدون نیاز به دو نفر و صرفا با پرورش یک سلول از بدن زن و یا مرد فردی را دقیقا
مشابه او کپی نمود؛ که همگی نشان دهنده این مطلب است که بر خلاف جریان طبیعی حاکم بر
جهان خلقت ظرفیت های دیگری در دنیای طبیعت به صورت ناشناخته برای تولد انسان وجود دارد
که نمی توان به صرف عدم باور انها در گذشته ادعا نمود که بر خلاف قوانین طبیعت رخ داده
اند.
5. یونس نبی در شکمِ ماهی: از دو تعبیرِ "فالْتَقَمَهُ الحوتُ" و "لَلَبِثَ فىِ بَطْنِهِ..." در سوره صافات میشود فهمید که حضرت یونُس توسط یک ماهیِ بزرگ بلعیده شده و در شکمِ آن ماهی قرار گرفته. پس اینطور نبوده که برای لحظاتی در دهانِ ماهی نگه داشته شود. این ماجرا از دو جهت موردِ سوال قرار میگیرد: اما دو سوال:
اولا: کدام ماهی میتواند آنقدر بزرگ باشد که انسان را دُرسته ببلعد؟! مگر چنین ماهی ای وجود دارد؟ بله وجود دارد و اساسا "حوت" به ماهیِ عظیم الجثه گفته میشود. نوعی نهنگ بنامِ "بالن" وجود دارد که بیش از 30 متر طول و بالغ بر 180 تُن وزن دارد. شکم این ماهی گنجایش 2 هزار کیلو غذا را دارد!! برای درکِ بزرگیِ این نهنگ همین بس که 50 نفر انسان میتواند رویِ زبانِ این ماهی بایستد و براحتی میتوان در سرخرگهایِ این ماهی مثلِ لوله هایِ فاضلاب راه رفت! در دهانِ این ماهی، انسان به اندازه ذراتِ خاکشیر است. این ماهی اتفاقا موجودات ریز را میخورد و دارایِ شُش است. به همین خاطر باید مرتب از بیرونِ آب، نفس ذخیره کند.
ثانیا: چگونه ممکن است یک انسان وارد شکم ماهی شود و زنده بماند؟ خب ادعایِ زنده نگه داشتن انسان در شکم ماهی اگر از جانبِ یک انسان مطرح میشد، خب باور کردنش سخت بود! اما وقتی این ادعا از جانب کسی که در عرض 9 ماه در شکمِ مادر از نطفه گندیده یک انسان می آفریند مطرح شود، آیا باور کردنش سخت است؟ بله منِ انسان نمیتوانم اما نتوانستنِ من دلیل بر "نشدن" نیست. کما اینکه بسیاری از پیشرفتهای علمی امروز برای گذشتگان "نشدنی" فرض میشد! شاید زمانی فرا برسد که انسان ها به اعماقِ بدنِ ماهی سفر کنند! انسان نهایتا میتواند بگوید "نمیتوانم"! نمیتواند بگوید "نمیشود".
پس اولا اگر جثه ماهی بزرگ باشد، بدونِ نیاز به جویدن و خُرد شدن عملیاتِ
بلع انجام میشود؛ ثانیا شکمِ ماهیِ اینچنینی مملو از اکسیژن است و امکان تنفس وجود
دارد. اگر به هر دلیل این ماهی استفراغ کند، محتوایت شکمش بیرون ریخته میشود. پس از
نگاهِ عقلی امکانِ وقوعِ این اتفاق و لو در حدِ یک رویدادِ استثنائی وجود دارد. مخصوصا
که ناقل قصه قرآن است و هیچ دروغی از این کتاب گزارش نشده است.
6. پناه به دین از ترس است: خب پناهندگیِ یک کودک به والدین هم از سرِ ترس است. پناهندگی به سازمان بیمه هم از سرِ ترس است. مگر هر ترسی بد است؟ اینکه انسان از شرورِ بی انتهائی که در اطرافش است به خدا که مالکِ هستی است پناه ببرد، این چه ایرادی دارد؟ اگر دینداری بخاطرِ ترس از شخصِ خدا باشد، خب این غلط است چون خدا که هیولا نیست! اما اگر ساکنانِ کشتی از شرِ موج و طوفان به ناخدا و مالک و همه کاره کشتی پناه ببرند، این کجایش عیب است؟! انسانِ دین دار از گناه، خطرات، بیماری ها، مصائب و... به خدا پناه می برد. با خدا رفاقت میکند تا خدا امنیتِ او را تضمین کند.
آرزوی توفیق روز افزون برای شما دوست گرامی
چرا در قرآن سوره "طلاق" داریم اما سوره "ازدواج" نداریم؟ با این که اسلام طلاق رو ناپسند میدونه و ازدواج رو اقدامی پسندیده.
با تشکر