پوشیه نماد افراط!
مقدمه
قبل
از ورود به اصل بحث متذکر میشوم که نوشتار حاضر در صدد توصیهی حجاب
پوشیه به همگان نیست؛ در صدد انتقاد از این نوع پوشش هم نیست. نویسنده، اذعان دارد که حجابِ مورد توصیهی توضیحالمسائل، فصل الخطاب
میزان پوشش بانوان محسوب میشود. اساسیترین نکتهای که در این چند سطر
مورد بررسی قرار میگیرد، این است که آیا تجاوز از میزان و محدودهای که
در اقوال فقها آمده است جایز است یا نه؟ ذکر این نکته نیز ضروری است که
بحث حاضر به هیچ وجه جنبهی فقهی ندارد. بلکه از باب رعایت جانب احتیاطِ
بیشتر است برای کسانی که طالب تقید بیشتر و حداکثری به دستورات دین هستند.
به عبارت دیگر ما در صدد اثبات وجوب استفاده از پوشیه نیستیم بلکه در
صدد اثبات بلا اشکال بودن استفاده از پوشیه، روبنده یا نقاب هستیم. دقت و
توجه مضاعف به این مقدمه از بروز بسیاری از نظرات مخالف پیشگیری
میکند. نکتهی آخر هم خطاب به عزیزانی است که بدون مطالعهی دقیق متن و
به مجرد دیدن عنوان بحث، چشمها را بسته و دهان به انتقاد میگشایند.
فراموش نکنیم که در بحث علمی مطلوب، باید اصل بحث و استدلالها مورد نقد و
جرح قرار بگیرد.
زیادهخواهی در فضیلتها
یکی
از مهمترین ویژگی های "فضیلت"، نامحدود بودن آن است. یعنی توانایی انسان
برای کسب فضایل تا بی نهایت ادامه دارد و نمیتوان برای آن نقطهی
پایانی در نظر گرفت. چرا که هرکس میتواند بالاتر از آن را هم کسب کند.
لذا زیاده خواهی و حرص در کسب فضایل بیشتر، نه تنها پسندیده بلکه مایهی
کمال و برتری است. چرا که روح انسان میل به نامحدود دارد و برای ارضاء
این میل فطری، نیازمند جمع آوری رهتوشهی بیشتر است. اساسا تفاوت بین
مراتب کمال از همین سنگین و سبک بودن کفهی فضائل نشأت میگیرد. پس
زیادهروی در کسب صفاتی چون حجاب، شجاعت، عبادت، بردباری، شکر، ایمان،
علم، حلم و... نه تنها مذموم نیست بلکه پسندیده و مطلوب است. اصلا افراط
در این امور معنا ندارد. شاهد بر این مدعا عبادت حضرات معصومین ـ علیهم
السلام ـ است. ما هرگز ـ العیاذباللهـ عبادت مولای متقیان امیر
المؤمنین ـعلیهالسلامـ را افراط نمیدانیم، بلکه آن را لازمه ی کمال
بالاتر و و روح نامحدود انسان میدانیم. اصولا خروج از حد اعتدال وقتی
ناپسند است که به خروج از مسیر بندگی منتهی شود. اما زیادهروی در فضایل
به تقویت بندگی کمک میکند. خلاصه اینکه اگر افراط، موجب خروج از مسیر
تعالی و پیشرفت شود قطعا خطا است. اما اگر زیادهروی به معنای خروج از
حداقلها و ترقی به حداکثرها باشد قطعا مطلوب است.
حجاب هم فضیلت است
با
این مقدمه میتوان گفت: "زیادهخواهی در مقوله ی حجاب هم مطلوب و
پسندیده است." چون اولا: حجاب نوعی فضیلت است و زیاده روی در فضایل
پسندیده است. ثانیا: حیاءِ مضاعف، موجب می شود که پاسداری از حریم عفت و
عفاف بیشتر و محکمتر شود. یکی از مهمترین و مطمئن ترین راه های حفظ
مضاعف عفت، رعایت بیشتر حجاب است؛ چه در بعد پوششی و چه در ابعاد کلامی،
شنیداری و... . ثالثا: تفاوت درجات حجاب، با همین کم و بیش کردن مقدار
پوشش، نمایان میشود. توضیح آنکه یکی چون فاطمهی زهرا
ـسلاماللهعلیهاـ در اعلا درجهی حجاب قرار دارد؛ تا آنجا که حتی در
برابر نابینایان هم حجاب را رعایت میکند؛ یکی دیگر هم در درجهی اسفل
حجاب قرار دارد و پوشش حداقلی شرعی را کافی میداند. البته هر دو درجه و
درجات مابین این دو، حد شرعی را رعایت کردهاند و عندالله مأجورند. اما
پر واضح است که میان حجاب حداکثری فاطمه ـسلاماللهعلیهاـ با حجاب
حداقلی برخی متدینین، تفاوت از زمین تا آسمان است. اصلا همین
زیادهرویها در زمینهی فضایل ـکه یک قطرهاش حجاب استـ، فاطمه را
فاطمه کرد.
حجاب حداکثری
خواه
ناخواه در لابهلای کتب روایی، به احادیثی بر میخوریم که یکی از فضایل
زن را قرار نگرفتن در معرض دید نامحرمان از یک سو و چشم پوشی از نگاه به
مردان نامحرم از سوی دیگر میداند. پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله
به فاطمه سلام الله علیها فرمودند: "چه چیزى براى زن خیر و نیکو است؟"
زهراى اطهر ـسلاماللهعلیهاـ عرضه داشتند: "زن، مرد نامحرمى را نبیند و
مردِ نامحرمى هم او را نبیند." اگر ما پوشش بیش از وجه و کفین را افراط
بدانیم چگونه این گونه روایات تفسیر میشوند؟ یا باید این روایات را
منسوخ بدانیم؛ یا فاطمه را الگوی زنان امروزی ندانیم؛ و یا باید حجاب
فراتر از وجه و کفین را به رسمیت پبپذیریم. چون حالت چهارمی به ذهن تبادر
نمیکند، به نظرم حالت سوم معقولانهتر است.
جمع بین حضور اجتماعی و حجاب حداکثری
بعید
میدانم کسی در عصر حاضر منکر حضور زن در جامعه باشد. چون زن امروزی
برای ترقی و تکامل ناچار است در صحنههای متعدد حاضر باشد. حتی بستهترین
خانوادههای مذهبی هم حضور زن را در جامعه مسلم میدانند. اما سؤال
اساسی این است که چه طور میتوان روایت مخفی بودن زن از نگاه نامحرمان را
با زن امروزی تطبیق کرد؟ با چه ابزاری میتوان زن کامل 1400 سال پیش را
الگوی عملی زن امروزی قرار داد؟ از یک سو ممانعت از حضور زن در اجتماع
منجر به عقبماندگی و تخطی از برخی مسئولیتهای شرعی میشود و از سوی
دیگر، اعطاء مجوز حضور زن در انظار نامحرمان، با حدیث فوق ظاهرا در تناقض
است. راه حل این تناقض چیست؟ هر چند سیاق حدیث فوق به وجوب اختفاء زن
محجبه از دید نامحرم دلالت ندارد، اما به هر حال در جامعهی اسلامی کسانی
هستند که تمایل دارند ضمن حفظ حجاب حداکثریِ مورد توصیهی زهرای اطهر
ـسلاماللهعلیهاـ در جامعه نیز حضور فعال داشته باشد. اینجا است که
ضروری میشود پوشش داوطلبان این نوع حجاب، مضاعف شود. یعنی این گروه باید
چیزی بیشتر از حجاب متداول در جامعه را رعایت کنند. مثلا گردی صورت و
مچها را نیز بپوشانند.
چرا پوشش صورت؟
ازدیاد
روز افزون تعداد نگاههای آلوده در زمان حاضر و عدم رعایت حیطهی نگاه
در جمعیت مردان به اصلاح مدرن!! این را میطلبد که صورت به عنوان
زیباترین عضو بدن پوشیدهتر باشد. شاید در گذشتهها که مردان بهرهی
بیشتری از غیرت داشتند و نگاه مستقیمشان به صورت زنان نامحرم کمتر بود،
جا داشت که پوشاندن دائمی صورت مورد اشکال قرار بگیرد. حس ناموسپرستی
پیشینیان، حتی دزد سر گردنه را هم متعهد و ملتزم به غض بصر میکرد. اما
امروزه که التزام به این عقاید، کهنه پرستی تلقی میشود و حتی متشخصترین
انسانها نگاه مستقیم به صورت نامحرم را ضروری میدانند چارهای
نمیماند جز پوشاندن صورت. امروزیها نگاه نکردن به صورت را در هنگام
خطاب بیادبی میدانند. وقتی دختران ما در دانشگاه، خیابان و بازار با
اینچنین مردانی روبه هستند، آیا چارهای جز پوشاندن صورت میماند؟ در
واقع پوشش صورت بازتاب، پاسخ و حرکتی است منفعلانه در برابر مردانی که به
تقاضای محجبهها تن در نمیدهند. همان محجبههایی که طالب حجاب حداکثری
مورد توصیهی فاطمهی زهرا ـسلاماللهعلیهاـ هستند. اگر همهی مردان،
متعهد میشدند که متقاضیان حجاب حداکثری را به رسمیت بشناسند و در تعامل
با این گروه غض بصر کنند، قطعا پوشش صورت ضرورت چندانی نداشت.
چرا پوشش صورت با پوشیه؟
ممکن
است این سوال پیش بیاید که چه ضرورتی به استفاده از پوشیه، روبنده یا
نقاب است؟ خانمها می توانند برای پوشاندن صورتشان از چادر استفاده کنند.
مثلا با جمع کردن یا سفت گرفتن قسمت صورت چادرشان.
در پاسخ این سوال
باید گفت که اگر کسی از داوطلبان حجاب حداکثری قادر است دائما به وسیلهی
چادر این غرض را محقق کند، هیچ مانعی ندارد. اما در این فرض حداقل یک
دست انسان درگیر است و باید به طور دائم یا موقت گوشهای از چادر را
بگیرد. اگر کسی بنا دارد به طور دائمی از این روش استفاده کند، اولا: در
برخی موارد خستگی توأم با زدگی را به دنبال خواهد داشت؛ و ثانیا: گاهی
اوقات او به استفاده از دو دست نیاز پیدا میکند. مثلا هنگام خرید یا در
آغوش گرفتن فرزند. اما استفاده از پوشیه ضمن حذف خستگی، دست و بال انسان
را بازتر میکند و بانوان با آزادی بیشتر به امورات خود میپردازند و
کارشان آسانتر میشود. در واقع پوشیه ابزاری است برای تسهیل در وصول به
حجاب حداکثری.
البته ممکن است گفته شود به محض احساس نگاه آلوده،
میتوان به طور موقتی با چادر صورت را پوشاند و نیازی به پوشیه نیست.
اشکال این گفتار این است که اولا: شناسایی نگاه آلوده در بسیاری از موارد
کار دشواری است. از کجا میتوان تشخیص داد که نامحرمِ نظارهگر به صورت
من نگاه شیطانی دارد یا ندارد؟ ثانیا: بسیاری از نگاههای حرام مخفیانه
انجام میشود. برای پیشگیری از این نگاهها چه باید کرد؟
پوشیه جلب نگاه میکند
در
مورد جلب نگاه، باید این نکته مدنظر قرار بگیرد که طبق قرآن جلب یا تبرج
جاهلی مذموم است. یعنی جلب نگاه مردان به زیباییهای جنسیتی ناپسند است.
و الا اگر زنی از لحاظ انسانیت، شاخص و برجسته باشد، این نوع جلب توجه و
برج قرار گرفتن مصداق آیهی "وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا
تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى" نیست. بلکه مصداق زنان
برجستهای چون فاطمهی زهرا سلامالله علیها است که نه تنها در عصر خود
بلکه در تمام عصرها نگاه مردان و زنان را به سوی خود و سجایای اخلاقی خود
جلب میکنند. از دیدگاه اسلام دو نوع نگاه به زن وجود دارد. الف) نگاه
جنسیتی: اسلام این نوع نگاه را مردود میداند و قرار گرفتن زن را به عنوان
ابزاری برای بهرهکشی جنسی مردان تقبیح میکند. ب) نگاه شخصیتی: توجه به
شخصیت و انسانیت زن مورد توصیهای اسلام است. با در نظر گرفتن این دو
نگاه، میتوان نتیجه گفت که جلب نگاه مردان به جنبهی جنسیتی زن ممنوع
است. اما جلب نگاه مردان به جنبههای شخصیتی زن جایز است.
با حفظ این
مقدمه سؤال این است که آیا پوشیه، مردان را به جنبهی جنسیتی زنان متوجه
میکند یا جنبهی شخصیتی؟ یا هیچکدام؟ مسلما با پوشیه، جنبهی جنسیتی زن
در معرض دید مردان قرار نگرفته است. درست است که پوشیه باعث جلب توجه
نامحرمان میشود؛ اما آیا نگاه به صورت پوشیده، محرک است؟ اتفاقا پوشیه
پیام بالاتری دارد و حلقههای زنجیر نگاههای مستمر مردان را سست میکند و
لرزه به نگاه مردان میاندازد. با تجربهی شخصی به این نکته رسیدهام که
نگاه مردان به صورت دارای پوشیهی من به مراتب کمتر از 4 سال قبل است
که پوشیه بر صورت نداشتم. دختران پوشیهای توقعشان اندکی بیشتر از
خانمهای چادری فاقد پوشیه است؛ آنها به چیزی فراتر از حجاب معمولی
میاندیشند. آنها با تأسی به برترین بانوی هستی، بهترین زن را کسی
میدانند که هیچ نامحرمی آنها را ندیده باشد.
دقت به این نکته هم
ضروری است که نگاه به صورتی سپید در لفافهای سیاه، جذابیت بیشتری دارد.
جذابیت آنهم از نوع جنسیتی است نه شخصیتی. لذا بسیاری از پسران اذعان
میکنند که دختران چادری جذابیت بیشتری برای ما دارند تا دختران مانکنی
بیحجاب. برای تقریب به ذهن به این مثال توجه داشته باشید:
همیشه
دندانهای سیاهپوستان جذابتر و زیباتر به چشم میآید؛ نه به خاطر
سفیدتر بودن و تمیزتر بودن. بلکه به این خاطر که سفیدی در بین سیاهی
چشمربا تر و زیباتر است. به طور کلی سپیدی در بین سیاهی جلوهی بیشتری
دارد. با این مثال در صدد انکار چادر مشکی نیستم. غرض آن است که صرف وجود
جذابیت، مجوز موجهی نیست برای مقابله با یک پوشش. بلکه باید پس از
شناسایی جنسیتی یا شخصیتی بودن جذبه، به مقابله با آن جذابیت محرک
پرداخت. اما این حقیقت، انکار ناپذیر است که صورت زنان سفید پوست ایرانی
در چادر مشکی جذابتر و محرکتر دیده میشود.
صورت، جذابترین عضو
بدن است. شاهد آنکه شعرا از خال صورت سرودهاند و عاشقان، اندر خم چشم و
ابروی معشوق ماندهاند. لطافت صورت، اندازهی چشم و لب، فاصلهی ابروها،
نحوهی چینش اعضای صورت و اندازهی گونهها از اصلیترین ملاکهای زیبا
شناسی دختران محسوب میشود. بیشترین آرایش، مخصوص صورت است؛ لبخند زیبا و
طنازی، اختصاص به صورت دارد؛ مهمترین عامل جذب مردان به دختران، صورت
زیبا است. حال که سیاهی چادر، پس زمینه و بکگراند صورتی سپید و زیبا
قرار گرفته است آیا جذابیت آن مضاعف نمیشود؟ برای کاهش چنین جذابیتی چه
باید کرد؟ با این توضیحات آیا چادر مشکی با صورتی باز بیشتر نگاه
نامحرمان را به دنبال خواهد داشت یا پوشیهای که جذابیت صورت را مخفی
میکند؟ به نظر میرسد پوشاندن زیباییهای صورت از نگاههای تیز برخی
مردان آخرالزمان برای طالبان حجاب حداکثری ضروری به نظر میرسد.
پوشیه و طرد از اجتماع
یکی
از عمدهترین دلایلی که باعث میشود بانوان متدین نسبت به پوشیه تمایل
کمتری داشته باشند، دید منفی جامعه نسبت به این نوع پوشش است. که نتیجهی
آن به طور ویژه در دوستیابیها و روابط عمومی ظاهر میشود. عموم مردم
به دوستی با شخصی که با پوششی متفاوت در جامعه ظاهر میشود تمایلی
ندارند. چرا که این نوع پوشش را نشانهیتحجر و عقبماندگی میدانند.
برخی از مردم هم از رویارویی با چنین اشخاصی واهمه دارند. التزام به
پوشیه در جمعهای مذهبی آسانتر است. اما در دانشگاه، بازار یا اماکن
تفریحی به دلیل همان نگاه منفی حضور با این پوشش برای همه آسان نیست.
برای
حل این معزل باید به این نکته توجه داشت که اولا: ما پوشیه را به همه
توصیه نکردهایم؛ مکررا تأکید میشود که پوشش وجه و کفین از حیث فقهی
واجب نیست. به عنوان مثال شایسته است بانوان طلبه یا خانمهایی که
همسرشان طلبه است، به طور ویژه از حجاب پوشیه استفاده کنند. چرا که بانوی
طلبه یا همسر یک طلبه باید بیشتر از بقیهی مردم رعایت کند تا مردم یک
درجه پایینتر باشند. ثانیا: به نظر میرسد این رفتار ما است که ما را از
جامعه طرد میکند نه لباس ما. کسانی که با لباس در صدد جذب دیگران هستند
به خاطر این است که رفتارشان جذابیت ندارد و با لباسهای رنگارنگ جبران
نقیصهی جذاب نبودن رفتار را میکنند. اگر یک بانوی شیکپوش پوشیهای
رفتار مناسب و جذاب داشته باشد، هیچگاه جامعه او را طرد نمیکند.
فرهنگسازی برای حجاب پوشیه
جامعهی
کنونی ما هنوز در زمینهی پذیرش پوشش پوشیه به بلوغ لازم نرسیده است.
این در حالی است که در بسیاری از کشورهای اسلامی این نوع حجاب در بین
اقشار مختلف جامعه مرسوم و متداول است. در این کشورها حتی برخی از
بانوانِ، با پوشیه در استودیوهای صدا و سیما حاضر میشوند و به اجرای
برنامه میپردازند. هر پدیدهای برای نهادینه شدن، نیاز به فرهنگسازی
اصولی دارد. صِرف ناهنجار شناخته شدن این نوع پوشش در عرف ایران، یا
مناسب نبودن ظاهر این پوشش از دید برخی از مردم، یا مطرود بودن پوشیه،
دلیل موجهی نیست برای عقبنشینی. اول هم باید از متدینین شروع کرد. اقناع
دوستان و اقوام متدین میتواند کمک بزرگی باشد در زمینهی ترویج این
فرهنگ. البته ارگانهای حکومتی فرهنگساز هم باید بخشی از برنامههای
فرهنگی خود را به این مقوله اختصاص دهند.
نظرات برخی مراجع تقلید در خصوص پوشیه
هر
چند در مسائل فقهی تشخیص موضوع و مصداق به عهدهی مکلفین است نه مجتهدین
اما با این حال به عنوان حسن ختام نظر برخی مراجع در خصوص پوشیه تقدیم
میگردد:
امام راحل(ره) در پاسخ به این پرسش که پوشیدن دستکش و زدن
پوشیه و روبند در چه صورتی برای بانوان مستحب یا واجب است، میفرماید:
"رعایت هر چه بیشتر حجاب مستحب است و در صورتی که پوشیده نبودن وجه، موجب
رتبه و مفسده باشد، پوشاندن واجب است." منبع: احکام خانواده/ص286
حضرت
آیتالله العظمی صافی گلپایگانی در پاسخ این سوال که نظر حضرت عالی در
مورد مباح بودن، کراهت یا استحباب نقاب زدن (روبند) برای بانوان در
جامعهی امروز چیست؟ فرمودند: "حفظ حجاب برای زن از امور واجبه است؛ و
احتیاط واجب برای زن، مستور نمودن صورت است با هر وسیلهای که ممکن است. و
الله عالم" جامع الأحکام/ج2/ص165
سوال از محضر آیتالله العظمی فاضل
لنکرانی: آیا برای خانم ها روبند انداختن جایز است طوری که کاملا صورت
آن ها پوشیده شود؟ پاسخ معظم له: "اشکال ندارد بلکه اگر برای حفظ عفت و
عصمت باشد خیلی خوب است." منبع: جامع المسائل آیت الله فاضل/ج1
محضر
حضرت آیت الله العظمی بهجت ره: "پوشاندن دست و صورت زن [پوشیه] حتى بنابر
عدم وجوب آن آیا از نظر شرع مقدس اسلام امرى مطلوب و پسندیده به شمار
مىرود؟" پاسخ معظم له: "بله امرى راجح و مطلوب است؛ بلکه احتیاط واجب در
پوشاندن صورت و دستها از نامحرم است." استفتاءات/ج4/ص174
محضر آیت
الله العظمی تبریزی (ره): آیا پوشاندن صورت [پوشیه] و مچ دست و پاها بر
زن واجب است؟ پاسخ معظم له: "باسمه تعالى؛ بر زن واجب است بدن خود را از
نامحرم بپوشاند، و در وجه و کفّین هم احتیاط مستحب پوشاندن آن است، و
الله العالم.... اگر خلقت زیبایى او به نحوى باشد که اگر قرص صورتش را
نپوشاند جلب توجه نامحرمان مىکند واجب است شرعا آن را مانند زنهایى که
پوشیه مىزنند بپوشاند" استفتاءات جدید/ج1/ص360و ص368
خاتمه
امیدواریم
پدیدهی نامیمون بیحجابی از دامن دختران این مرز و بوم رخت بربندد و
فرهنگ عفاف و حجاب جایگزین گردد. خدایا جامعهی ما را به سوی حجاب فاطمی و
الگوپذیری از بزرگان دین رهنمون کن. پایان میبرم این کلام طویل را با
جملهای زیبا؛ چرا که اگر در خانه کس است یک حرف بس است: "روبند نهادن
به این معنا است که دیدن نادیدنیها در گرو قدری نادیدنی شدن است"