از سرزمین شهیدان
ای دنیا!
من از سرزمین شهیدان میآیم.
ای دنیا!
من چند صباحی با کسانی گذراندهام که یاد تو لرزه بر اندامشان میافکند. چگونه چهرهی معصومانهی شهیدان را فراموش کنم و چشم به صحنههای کثیف امروز بیندازم؟
چگونه این دست که بارها خاک مقدس شهدا را لمس کرده، یارای سرکشی از فرمان خدا را داشته باشد؟
ای دنیا!
آزارم مده. ناسلامتی قرار است پیام شهدا را به جوانان برسانم. اگر از دلم خبر داشتی خوب در مییافتی که بیخود وقت خود را تلف میکنی. دل من مدتها پیش به امانت رفت. فریب لبخندهایم را نخور؛ دل من در شلمچه شکست و اکنون فقط یک مرهم التیامش می بخشد؛ و آن هم راه امام و رساندن پیام بچههای مظلوم. اگر میخواهی بدانی چرا این گونهام، سری به بقایای مناطق جنگی بزن؛ سری به شلمچه بزن.
ای دنیا! من به چشمان خود دیدم آنان را که فرمان امام را بر چشم گذاردند و در پایان چشم بر کجا دوختند. از آنها بپرس خوشیهای جوانی کجا و اینجا کجا؟ بیابان سوزان کجا؟
بعد یکی از میان انبوه جمعشان پیش رویت میایستد و چنان نگاهت میکند که نفس در سینهات حبس میشود. جوابت را میدهد: "اسیر خاک آنهایند که در بهرهوری از دنیا تردید ندارند".
از او بپرس زیباترین چهرهی دنیاکدام است؟ سری تکان میدهد و میگوید: "دنیا هرگز چهرهی زیبایی نداشت؛ اما زیباترین چهرهای که در طول حیاتم دیدم چهرهی خدایی امام خمینی بود".
فوری بپرس امام که بود؟ اشک چشمانش را میگیرد، به گوشهای خیره می شود و میگوید: "امام به ما خوب ماندن را آموخت".
آنگاه از او بپرس نظرت در مورد گناه چیست؟ و او خواهد گفت: "به خدا هیچ وقت دوستش نداشتم. به خدا همانقدر از گناه متنفرم که امام را دوست داشتم". بپرس از کجا حرفت را باور کنم؟ سرش را به زیر میافکند و میگوید: "دروغگویان را چه به شلمچه؟"
بگو در آخرین لحظات چه دیدی؟ گفت بدنم داغ شده بود. ناگهان صدای قهقهی عمرسعد را شنیدم. آن سوی دیگر نوای سوزناک گریهی یک زن. صدای مادرم نبود. مدام می گفت: "خوش رفته ای فدایی برادرم." آنجا بود که فهمیدم زینب است. بعد احساس تشنگی شدیدی کردم. کسی سرم را به بالین گرفت. با زحمت چشمانم را باز کردم. پس امام به ما دروغ نگفته بود. مولا به رویم خندید و مشک آبی نشانم داد. سوراخ سوراخ بود. گفتم: "اباعبدالله! تشنهام." با صدای دلنشین فرمود: "سقایم را در علقمه به خون کشیدند. از این به بعد عاشقان من هم تشنه جان میدهند".
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن: مثل همیشه حال و هوای خوب و قشنگی داشت شلمچه، طلائیه، اروند، هویزه، دهلاویه و فکه.
- ۹۹/۰۴/۰۷