؟؟

وب‌سایت شخصی

؟؟

وب‌سایت شخصی

» هـویــت: ؟؟
» ولــــادت: 12/مرداد/1362
» شهادت: پا رکابِ آقا انشاء الله
» شریعت: اسلام / شیعه‌ی اثناعشری

» مـلیـــت: ایران
» سکونت: تهران
» تحصیلات: اشتغال به تحصیل سطحِ سه
» سِــمَت: مُدرس/محقق/مُبلّغ/مشاور

» دور گفـت: 09192959470
» پــُـســـت: sadrismm@iran.ir
» ایتـــا چت: SmmSadri@

محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

رییس جمهور مکتبی

چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۴:۲۰ ب.ظ
اقتصاد، یک مقوله‌ی تک‌بُعدی نیست؛ بنابراین عوامل مختلفی در شکوفائی و بالندگی آن دخیل است:

1. زیرساخت‌ها: اصلاحات اقتصادی آن‌گاه روی می‌دهد که زیرساخت‌های نظام بر مبنای دین چیده شود. پیش از ارائه‌ی راه‌کار عملی برای نابودسازی ربا، سرمایه‌داری، ارتشاء، اختلاس، ویژه‌خواری، رانت، اسراف، تجمل‌گرائی، کم‌فروشی، احتکار، گران‌فروشی، حرام‌خواری، ثروت‌اندوزی، فخرفروشی مالی و... دم زدن از اصلاح اقتصاد شعاری بیش نیست. مبارزه با هر کدام از مفاسد فوق، در وهله‌ی اول نیازمند طرحی کارشناسانه و در مرحله‌ی بعد محتاج بازوان اجرائی توانمند است. نظام اقتصادی‌ای که در آن إنفاق، قرض‌الحسنه، خمس، زکات، صدقه، جزیه، مالیات، پس‌انداز، غنائم و... تعریف و جایگاه نظام‌مندی نداشته باشد قطعا خروجی آن، ضد اسلامی خواهد بود. صدها خمینی دیگر نیاز است برای اصلاح زیرساخت‌های نظام اسلامی (+).
2. بینش دینی و مهارتی تاجران: کشاورزان، کارگران، صنعت‌گران، بازاریان و بطور کلی تجارت‌پیشگانِ خُرد و کلان، هنوز نسبت به اولیّات احکام فقهی و مهارتیِ داد و ستد اسلامی، دانا نیستند. آن‌ها احکام متعالی و کارگشای اقتصادی و نیز مهارت‌های کسب و کار را نه در کُتُب درسی مقاطعِ آموزشی می‌آموزند؛ و نه قانون مدوّنی وجود دارد تا ارگان‌های ذی‌ربط، طبق آن فقط به کسانی مُجوّز کسب عطا کنند که در آزمون "آئین‌نامه" و "مصاحبه" شایستگی‌شان برای امر تجارت احراز شده باشد. اگر میزان آشنائی افراد با "فقه التجارة" ملاک گزینش و ارائه ی مجوز کسب باشد، شاهد بهبود بخشی از معضلات اقتصادی جامعه خواهیم بود.
3. سبک زندگی مردم: بخش قابل توجهی از نابسامانی‌های اقتصادی موجود، به عمل‌کرد مردم بر می‌گردد. متأسفانه "نقد مردم" در جامعه‌ی ایران جایگاه ندارد و برخی مسئولین از به چالش کشیدن صریحانه و صمیمانه‌ی مردم خائفند. تجمل‌طلبی، اسراف، ول‌خرجی، مُدگرائی، قناعت‌نورزی، گران‌خَری، کمیاب‌خَری، خرید بی‌رویه و غیر اصولی، طمع‌ورزی، مصرف‌گرائی، فقدان برنامه در دخل و خرج، اشتغال بی‌رویه‌ی بانوان، تنبلی، سبک زندگی غربی و چشم و هم چشمی از موانع جدی بهبود وضعیت اقتصاد کشور است.
4. حذف دشمنان: ما هنوز ایران را به آن مرحله از استقلال نرسانده‌ایم که تا سطح ناوابستگی به اقتصاد جهانی ارتقاء یابد. نظام اقتصادی ایران از وجود تحریم‌های خارجی و نیز نابسامانی‌های جهان تأثیرپذیر است. علاوه بر این‌که مافیای اقتصادی نیز در بدنه‌ی نظام، ناجوانمردانه نبض اقتصاد را در دست می‌گیرد گاهی.
5. ارگان‌های اقتصادی: درمان معضلات اقتصادی با همدلی و همکاری یکپارچه‌ی تمام ارگان‌هائی که در امر اقتصاد دارای رسالت هستند از قبیل مجلس، دولت، قوه‌ی قضائیه و زیر مجموعه‌هایشان مقدور است.
مقوله‌ی اقتصاد یک امر ریشه‌ای است که قبل از تعمیر محورهای پنج‌گانه و صرفا با تغییر دولت و حتی تعویض نظام، اصلاح نخواهد شد. التفات دادن مخاطبان به این نکته‌ی کلیدی مقدمه‌ای بود برای محکوم کردن اجحاف‌هائی که از ناحیه‌ی دوست و دشمن به دولت دهم وارد شد و نیز افشاء توطئه‌ی ظالمانه‌ی گروهی که نظام ایران را ارث پدری خود می‌پندارند.
براستی اگر دولت تنها "یکی" از عوامل دخیل در امور اقتصادی بود، پس چرا چهار سال دوست و دشمن یکصدا و همنوا ناجوانمردانه "دولت دهم" را بعنوان تنها عامل نابسامانی اقتصادی معرفی کردند؟ چه می‌شود که یک دولت، هم توسط سران فتنه و دشمنان خارجی کوبیده می‌شود و هم توسط دوستان؟!! واقعا متأسفم برای دوستانی که در اتهام‌زنی به دولت رحم نکردند! و غافل بودند از این‌که کوبیدن دولت، پُر کردن پازل فتنه‌گران و احیاء اندیشه‌ی التقاطی اصلاح‌طلبان است. همان فتنه‌گرانی که چه بسا امروز به ریش امام و رهبرمان بخندند و با کنایه بگویند ما چهار سال پیش انحراف دولت را به رهبری تذکر دادیم!! آن‌قدر دوستان، با استناد به نقل‌های غیر رسمی به تخریب دولت پرداختند که جریان "اصلاحات" امروز حق به جانبانه سر از گور بر آورد و خود را مُنجی انحصاری ایران معرفی کرد. همان اصلاح‌طلبانی که دیروز در برابر حق مسلم هسته‌ای ایران منفعلانه عمل کردند و امروز شجاعت دولت دهم آن‌ها را شیر کرده و تازه دریافته‌اند که "انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست". برخی اصلاح‌طلبان آن‌چنان از بی‌کفایتی دولت سخن می‌گویند که انگار زمان قدرتشان، ایران پر از گُل و بلبل بود!!
دوست عزیز! زبان‌درازی امروز اصلاح‌طلبان، محصول قضاوت عجولانه‌ی چهارساله‌ی شما درباره‌ی دولت دهم است. با این‌که در اوج اقتدارِ اصلاح‌طلبان نوجوانی بیش نبودم، اما خوب به یاد دارم اغتشاش‌های آن‌دوران را. خوب به یاد دارم که زیر عبا و عمامه‌ی اصلاح‌طلبان، مقدسات ما زیر سوال رفت و تظاهرات بر علیه خدا مباح شد! به یاد دارم که نقطه‌ی شروع شارلاتان سیاسی و عقب‌نشینی در برابر تهاجم فرهنگی از زمان دولت اصلاحات کلید خورد. اما حافظه‌ی تاریخی شما دوست عزیز گویا پاک شده و چقدر زود فراموش کرده‌اید که همین دولت خدمت‌گزار، ما را از چنگ جریانات انحرافی‌ای نظیر "کارگزاران"، "دوم خرداد" و "اصلاحات" نجات داد؛ و دوباره گفتمان امام و انقلاب را احیاء کرد. اساسا همین رویکرد دولت، لبخند رضایت را بر لبان امام امت جاری کرد. دشمنان نیز لبخند دلنشین رهبری را دیدند که خواب راحت از چشمانشان ربوده شد. شما نیز همصدا شدید با دشمنان.
دوست گرامی! شما مگر از پشت پرده‌های نظام چقدر خبر دارید که به صِرف چند روز خانه نشینی حکم به ولایت‌گریزی دولت می‌دهید؟ مقام معظم رهبری هرگاه خطری را به رسمیت بشناسند صراحتا به مردم اعلام کرده‌اند. بعنوان مثال خطر فساد اقتصادی و فتنه‌ی هشتاد و هشت در سخنرانی حضرت آقا صراحتا اعلام شد. تأکید شما بر وجود "جریان انحرافی" در حالی است که رهبری حتی یک‌بار هم از این جریان خیالی نام نبرده است. چرا فکر می‌کنید که شما باید برای امت اسلامی تعیین تکلیف کنید و انحراف جریانات را به مردم و رهبری گوشزد کنید؟ آیا این نوعی سبقت‌گیری از امام نیست؟
اساسا شاید خَلق هدفمند واژه‌ی "جریان انحرافی" و گنجاندن آن در ادبیات مردم و سیاسیون بمنظور سرگرم‌سازی افکار عمومی به تخریب دولت نهم بود؛ تا در سایه‌ی این هجمه‌ی تبلیغاتی مُخرّب، کارنامه‌ی نَه چندان سفیدِ گفتمان اصلاح‌طلبی در دولت هفتم، هشتم و فتنه‌ی هشتاد و هشت در اذهان مردم فراموشانده شود. در نتیجه حیات خلوتی ایجاد شود برای ظهور و بروز مجدد جریان انحرافی "اصلاح‌طلبی"!! همان گفتمانی که سال‌ها پیش مُرده بود به اعتراف تئورسین آن. دوست گرامی! مگر مردم پس از برملا شدن ماهیت اصلاح‌طلبان در نُه دی به گفتمان مُندرس اصلاح‌طلبی جواب "نَه" نداده بودند؟ آیا جز این است که هجمه‌های ناجوانمردانه‌ی شما به دولت دهم، موجبات به سُخره گرفتن شعارهای امام و انقلاب را فراهم کرد و اصلاحات، دوباره سر از خاک در آورد و مجددا احساس محبوبیت کرد؟ بنظر می‌رسد اصلاح‌طلبان باید ممنون شما باشند که دولت دهم را طی فرایندی سازماندهی شده کوبیدید تا جبهه‌ی مخالف دولت کسب آبرو کند. اساسا چون شعارها و دست‌آوردهای هشت ساله‌ی دولت خدمت‌گزار موجب روسیاهی، خانه‌نشینی و مرگ جریان اصلاحات شده، بازیابی حیات مجدد "اصلاح‌طلبان" نیز وابسته به انکار دست‌آوردها و سیاه‌نمائی از اقدامات ارزشمند دولت نهم و دهم است. جالب آن‌که شما دوست گرامی نیز با این جریان انحرافی هم‌سو و هم‌جهت عمل کردید!!
حتی سیاست خارجی دولت نیز توسط برخی مردم، مسئولین و کاندیداها، زیر سوال و بعضا استهزاء قرار گرفت. همان سیاست خارجی‌ای که مطابق با منطق "أشِداءُ عِلِی الْکُفّار" و مورد حمایت و تأیید امام خامنه‌ای است. انصافا در طول دوران رهبری امام خامنه‌ای کدامین دولت منویات رهبری را بیشتر پی‌گیر بوده است؟! کدام دولت کمتر خون به دل امام امت کرده است؟ تقوایتان کجا رفته است بزرگواران؟ باید اعتراف کنم که بنده نیز اندکی متأثر از این فضا شده‌ بودم سابقا. لذا از محضر خداوند متعال طلب غفران می‌کنم و امیدوارم دولت فعلی قضاوت عجولانه‌ی بنده را در آن مقطع عفو کند. دلم برای آقای دکتر احمدی‌نژاد می‌سوزد! با این همه توهین‌ها و سیاه‌نمائی‌هائی که از دولت دهم می‌شود با نشاط گذشته تا آخرین نَفَس مشغول خدمت‌رسانی به ملت شریف ایران است. یک نفر هم نیست تذکر بدهد که ایها الناس! غیبت پشت سر مؤمن شایسته نیست. اگر رسانه‌ی ملی در دستم بود حتما به دولت فرصت واسعی می‌دادم که اتهام‌های وارد یا ناورد موجود در متن جامعه را پاسخ دهد.
مکتوب حاضر، ابداً به قصد هواداری از دولت، نگاشته نشده است. هیچ دولتی از ابتدای انقلاب تاکنون، مصون از خطا نبوده است از جمله دولت فعلی. دوستان نزدیک می‌دانند که بنده مُنتقد جدی دولت بودم و حتی در دولت دهم بنابر توصیه‌ی استادم به ایشان رأی دادم. اما انتقادات غیر منصفانه‌ی دوستان آن‌قدر زیاد بود که دهانم را برای نقد بست و ترجیح دادم بجای نقد، به دفاع از دولت دهم بپردازم. من خیلی تلاش کردم که در چیدن واژه‌های این مکتوب خود را در مقام یک قاضیِ بی‌طرف فرض کنم و بگویم فراتر از فاز و فضای هواداری و یا مخالفت، باید اصلی بنام "انصاف" رعایت شود. من چه طرفدار دولت باشم و یا نباشم باید در برابر تضییع حق دولت فریاد برآورم. صبر و سکوت بزرگ‌منشانه‌ی دولت دهم در برابر هزاران توهین رسانه‌ای و نیز حمله‌ی ناجوان‌مردانه‌ی برخی کاندیداهای ریاست‌جمهوری در حالی است که آن آقای اصلاح‌طلب ذره‌ای انتقاد به دولت اصلاحات را برنمی‌تابد، لب به اعتراض می‌گشاید و بی‌محابا دولت هشت ساله‌ی فعلی را می‌کوبد! برخی کاندیداها کوبیدن دولت را ابزاری برای جلب رأی مردم می‌دانند. دشمن نیز از همین ابزار استفاده می‌کند دقیقا و شما چه راحت آب به آسیاب آن‌ها می‌ریزید. تقوایتان کجا رفته بزرگواران؟ آیا تصاحب کرسی ریاست به قیمت تخریب دیگران نوعی کسب حرام نیست؟ آیا برای بازیابی بی‌آبروئی‌های گذشته‌تان باید با تخریب دولت کسب آبرو کنید؟ منش برخی از شماها به حماسه‌ی "سیاهی" شبیه‌تر است تا حماسه‌ی سیاسی. یعنی دولت نهم و دهم هیچ نقطه‌ی سپیدی نداشت که برخی مگس‌وار فقط روی معایب و زخم‌ها انگشت می‌گذارند؟ آن‌هم نه به عَزم اصلاح و جراحی، که به قَصد قتل و نابودی. از اصلاح‌طلبان گرامی عذرخواهی می‌کنم که گاهی عمدا از ادبیات گفتگوی آن‌ها در نوشتار حاضر استفاده کردم. چون تلخی این نوع ادبیات گاهی با انعکاس آن به صادر کننده‌ی آن، موجب اصلاح ادبیات وی می‌شود.
دوست عزیز! آن‌قدر دولت فعلی را تخریب کردید که امروز کسی جرأت ندارد شعارهای مکتبی و اصیل دولت دهم را به زبان بیاورد. یعنی شما با یک واسطه، شعارها و رفتارهای انقلابی را نیز نابود کرده‌اید. در این بین شما حتی به دعای "اللهم عجل لولیک الفرج" رئیس جمهور نیز رحم نکردید و با منفی نگری تمام، افکار عمومی جامعه را مشوّش کردید و بر علیه منتخب مردم شوراندید! حال شما فتنه‌گرید یا دولت؟
---------------------------------------------------------------
پ.ن: همه‌ی کاندیداهای موجود، محترمند و صاحب فضائل. اما به نظر می‌رسد هم‌سوئی عملی آقای دکتر سعید جلیلی با منویّات رهبری و گفتمان انقلاب پررنگ‌تر است و این ویژگی، وی را به مناسب‌ترین گزینه برای امت حزب الله مبدل کرده است. تسلط این چهره‌ی ارزشی به مبانی قرآنی در پایان‌نامه‌ی دکتری و نیز برنامه‌های ریاست‌جمهوری ایشان متجلی است. وی دارای وجاهت ظاهری می‌باشد و به مقوله‌ی فرهنگ، بیش از اقتصاد و سیاست معتقد است. در رزومه‌ی درخشان ایشان حضور در جنگ تحمیلی به چشم می‌خورد. روحیه‌ی مقاومت، استکبار ستیزی، عدم سازش در برابر زورگویان، نشاط جوانی و پرهیز از سیاه‌نمائی دولت‌های سابق از دیگر ویژگی‌های آقای دکتر است. به امید حضور هرچه بیشتر حزب الهی‌ها در بدنه‌ی نظام و بسط "کلمة الله" در تمام جهان با ظهور منجی عالم بشریت مهدی صاحب الزمان.



  • سیدمحمدمهدی صدری‌شال

نظرات  (۶)

سلام
حیف و صد حیف که رای نیاوردند.
تفرقه آرا بین اصولگرایان باعث وضع شد.
پاسخ:
و علیکم السلام
آقای حسنِ روحانی 18 میلیون و ششصد هزار رأی آوردن و مجموعِ آراء آقایان جلیلی، قالی‌باف و ولایتی که اصول‌گرا بودن می‌شد 12 میلیون و پانصد هزار. یعنی حتی اگه اصول‌گرایان متحد هم می‌شدن بازم بازنده بودن.
تحلیلِ من اینه که دوستان انقلاب نباید دولتِ آقای احمدی‌نژاد رو که با شعارهای مکتبی اومده بود به صحنه، تخریب می‌کردن. ما نمی‌گیم دولت نهم و دهم بی‌نقص بود، اما این تخریب‌های ناجوانمردانه و عمدتا بی‌سند در واقع شعارهای اصول‌گرائی و گفتمان انقلاب رو در بینِ مردم نامحبوب کرد و نتیجه‌ش در انتخاباتِ ریاست‌جمهوریِ 92 بروز پیدا کرد.

راستش آمار و ارقام رواینطور واضح بنده ندارم.
اما اینجا در استان ما بیش از نیمی از مردم به آقای رضایی رای دادند.
استانهای همسایه ما هم تعداد زیادی به ایشون رای دادند.
البته شاید باز هم به اون 18میلیون نرسه و همونطور که گفتم آمار و اقام رو یاد ندارم.
اما از مردم ما که همیشه به بینش سیاسی شناخته میشوند،بعید بود که متوجه این تخریب نباشند.
مشکلاتی وجود داشت ولی یکسال باقی مانده به اتمام کار دولت،کاملا واضح بود که مشکلات زیادی پیش آورده شد و البته مشکلاتی هم بود.
به هر حال از ماست که بر ماست.

پاسخ:
بله خود کرده را تدبیــــر نیستــــــــ.
سلام
من فکر میکنم روحانیت باید فراجناح باشه و از شخص خاصی توی انتتخاباتها حمایت نکنه. سیاسی شدن روحانیا یکی از دلیلهای دینگریزی هست. نمیگم رای ندن اما مثل رهبر اسم نبرن از کسی. اگه فردا این آقا خدای نکرده آب زیر کاه در اومد اونوقت مردم نسبت به شما بدبین میشوند.
پاسخ:
و علیکم السلام
تا فرا جناحی را چه معنا کنیم...
من، نه اصول‌گرا هستم، نه اصلاح‌طلب و اساسا با تحزب ناموافقم. شعرِ "حزب فقط حزبِ علی/رهبر فقط سید علی" رو هم نه در حدِ شعار که بعنوانِ یک مبانیِ فکری و عملی، قبول دارم. پس من، بشدت فراجناحی‌ام :) اما معرفیِ مالک اشترها و عمارها به مردم، از این حقیقت پرده‌برداری می‌کنه که بر خلافِ تبلیغات دشمن، مسئولین خوبِ زیادی در بدنه‌ی نظام، وجود دارند. پس همه‌ی سردمندارانِ نظام، فاسد و دزد نیستند. دقت به این نکته، مردم رو امیدوار می‌کنه و ثمره‌ش دل‌بستگی به نظام و حمایت از آرمان‌های انقلاب اسلامی است. یک طلبه و حتی ارگان‌هائی نظیر جامعه مدرسین نباید سکولار باشند و نسبت به راهنمائیِ مردم در انتخابِ مسئولِ صالح، بی‌تفاوت باشند. بارها در گفتگو با مردم شاید شما هم برخورد کرده باشید که می‌گن "اگه نظامتون واقعا شایسته است، چند نفر از شایستگان رو اسم ببرید". من این‌جا چه پاسخی باید بدم خواهرم؟
هر مسئولی، ممکن است مانند زبیر، لقبِ "منا اهل البیت" یا "سیف الاسلام" را از جانبِ شخصِ پیامبر دریافت کند و در پایان در برابر رهبرِ دینی قد عَلَم کند؛ اما این دلیل نمی‌شود که بنده در مقطعِ سلامتِ فکری ایشون، معرفی‌شون نکنم به مردم. ملاک، وضعیتِ فعلیِ افراد هست. آقای دکتر جلیلی در زمانِ حاضر از نظرِ بنده صالح هستن. اگر فردا خدای ناکرده منحرف شدند، هیچ ابائی ندارم که بگم ایشون الآن با بیست سالِ قبلشون فرق دارن و ما ازش تبری می‌جوئیم. ما حق رو با اشخاص نمی‌شناسیم که! ملاک‌هائی داریم که اگر اون ملاک‌ها در موردِ یک شخص احراز شد، لقبِ "بچه حزب اللهی" بهش می‌دیم و اگه بعدِ چند وقت ملاک‌های مزبور رو از دست داد، بدونِ تسامح، می‌گیم ایشون در این مقطعِ زمانی، "یارِ امام" نیستن.
دلیلِ گریزِ دینِ برخی مردم از دین، بحثِ مفصلی رو می‌طلبه که شاید در موردش پست مستقلی نوشتم سرِ فرصت. خلاصه‌ش این‌که دین‌گریزی، ریشه‌ش به هواپرستیِ خودِ فرد بر می‌گرده. شاهد آن‌که در همین جامعه زیرِ آسمونِ همین کشور، شما پس چرا از دین زده نشدید؟! جدائیِ کارشناسانِ دینی از مقوله‌ی سیاست، معادلِ این جمله است: "دین، شأنیتِ حکومت نداره و منحصر در عبادات هست".

ممنون از اظهار نظرتون و عذرِ معذرت بابت طولانی شدنِ جواب :(
بازم اگه فقراتی از بیان بنده، مقبولِ شما نیست می‌تونیم همین بحث رو همینجا ادامه بدیم : )
ممنون از وقتی که گذاشتید حاج آقا. همه حرفاتون متین و قبول اما چرا رهبری اینطور عمل نمیکنن و مثلا اعلام نمیکنن که به چه کسی رای میدن. یعنی این نکاتی که شما فرمودید به ذهن رهبر نمیرسه؟ این بخش رو هم اگه توضیح بدید من دیگه دلیل ندارم برای دفاع از حرفای اولم و فک میکنم همنظزر میشم باشما
بازم تشکر میکنم از روشنگریتون [گل] گل[]
پاسخ:
رهبری عزیز از "افراد" دفاع‌های صریحانه داشتن. مثلا در خطبه‌ی نمازجمعه‌ی سالِ 88 به این مضمون فرمودند که "در زمینه‌ی مسائل خارجی و نحوه‌ی اجرای عدالت اجتماعی و برخی مسائل فرهنگی نظر آقای احمدی‌نژاد به نظر بنده نزدیکتر است". توی همون خطبه از آقایان ناطق و هاشمی اسم برده شده.
اما این‌که چرا رهبری، اعلام نمی‌کنن به چه کسی رأی دادن، دلیلش اینه که ایشون مثلِ نظامی‌ها و هیأت‌های نظارت انتخابات باید خودشون رو خنثی نشون بدن. چون اعلامِ رأی ایشون توی افکارِ عمومی تأثیرِ اساسی داره و اگه قرار باشه هر کسی که رهبری می‌گه منتخب مردم بشه، دیگه انتخابات از کارائی می‌فته. پس رهبری، یک آخوندِ ساده مثلِ من نیستن که بتونن اعلام کنن. لذا ملاک میدن.
خیلی خیلی ممنونم از توضیحات خوبتون
در مورد کامنت اولم امکانش هست که چند تن از مسئولین نظام که واقعا در خط هستن رو اسم ببرید؟ فقط در حد آشنایی منظورم هست
پاسخ:
آقایان جلیلی، ابوترابی، زاکانی، حداد عادل، چمران، قاسم سلیمانی، آقا تهرانی، محسنی اژه‌ای، حسین شریعت‌مداری، مصلحی، محمد نجار، باقری لنکرانی و... .
باز هم تأکید می‌شه که بفرموده‌ی امام خمینی "ملاک، وضعیتِ کنونی و حالِ افراد است".
درسته...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی